دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس

که چنان ز او شده‌ام بی سر و سامان که مپرس

کس به امید وفا ترک دل و دین مکناد

که چنانم من از این کرده پشیمان که مپرس

به یکی جرعه که آزار کسش در پی نیست

زحمتی می‌کشم از دست بدانسان که مپرس

زاهد از ما به سلامت بگذر کاین می لعل

دل و دین می‌برد از دست بدان سان که مپرس

گفت‌وگوهاست در این راه که جان بگدازد

هر کسی عربده‌ای این که مبین آن که مپرس

پارسایی و سلامت هوسم بود ولی

شیوه‌ای می‌کند آن نرگس فتان که مپرس

گفتم از گوی فلک صورت حالی پرسم

گفت آن می‌کشم اندر خم چوگان که مپرس

گفتمش زلف به خون که شکستی گفتا

حافظ این قصه دراز است به قرآن که مپرس

راستی زلف های پر گله ات سیاهست هنوز ؟ !!!

فال یلدایی ۹۸ ،امسال یه نارفیقی کوچیک کردم و به فال همه دست بردم غزل های فرح بخش و نوید بخش گرفتم اما به طرز شگفتی در فال من و همسری همه گفتنی ها گفته شد .

و چه حاصل از این گفت و شنید !!!که گفتنی هزار بار گفته و نشنیده شد.

 

 

سلامت ,سلامت هوسم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

تفریحی سرگرمی سلامت آموزشگاه آرایشگری ثبت شرکت | ثبت برند | عناوین شرکت ها صدای اسلام بوتیک شعر و ترانه اجناس فوق العاده برترین وبگاه تخصصی طراحی سایت و سئو دانلود سرا خرید دامنه فروشگاه اینترنتی